حرف دل .... [RB:Blog_Slogan]
| |||||||||||||||||||||||||||
|
آخرین ارسال های انجمن
ساعت 7:45 صبح زیر درخت... دستمو گرفت ، گفت : - دوست دارم... گفتم : - عاشقتم... گفت : - اگه من نباشم چیکار میکنی؟ تو چشاش نگاه کردم....وتو دلم گفتم بستگی داره چجوری نباشی...... گفت : - - لالمونی گرفتی ؟؟؟؟ حالا اولین روز از چیه من خوشت اومد ؟؟؟ - گفتم : - - نگاهات..... - گفت : - - وای یادش بخیر.... - گفتم : - - هیچوقت تنهام نذار .... - - گفت : - - چشم هرچی آقامون بگه. - گفتم : - - چقد دوسم داری ؟ - گفت : - - اونقد که نمی تونی فکرشو بکنی.... - گفتم : - - مثلا چقد؟؟؟؟ - گفت : - یدونه ولی مردونه .... - خندیدم گفتم : - باشه دیکه ....! - گفت : - - هیچوقت حلقمو از دستت در نیار. - گفتم : - - شک نکن....... - گفت : - -راستی ما خیلی بهم میایما... - گفتم: - - خدا درو تخته رو باهم جور میکنه دیگه.
.........باز زل زدم تو چشاش........ گفتک - هی کجایی....بدجوری عاشق شدیاعشقتو بغل کن ببینم....... - بغل کردم و.... گفت : - هیچوقت عشقمو تنها نمیذارم تا وقتی که بمیرم - گفتم : - - خدا نکنه....... - گفت : - - اگه بمیرم چیکار میکنی؟ - گفتم : - - میمیرم..... - گفت: - - نفسمی به قرآن... - ساعت دیگه تقریبا نزدیکای یک شده بود... - گفت : - - باید برم الان دیگه مامانم نگران میشه - صورتمو بوسیدو...رفت..... - منم داشتم بر می گشتم خونه که یادم افتاد حلقشو روی درخت جا گذاشتم - برگشتم.................. - اون همونجا بود........... - دستاش تو دست یکی دیگه.............. - عین همون حلقه تو دست اون پسره.............
- کپ کردم ........خشکم زده بود.............باورم نمیشد ....یعنی دارم درست میبینم......ای خدا...... - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - . - فقط یه لحظه خودتونو بذارید جای اون لحظه ی من فقط یه لحظه............. نظرات شما عزیزان: لینک ثابت
مطالب متفرقه
نظر بدهید
|
| |||||||||||||||||||||||||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |